فتنه خط قرمز است
 
اجازه‌ای که داده نشد...!
 
او با مقامات دفتر مقام‌معظم‌رهبری هم نمی‌تواند دیدارکند
 
 
کسانی که در شعارهای انتخاباتی خود بحث فکّ‌حصر را مطرح کردند و امروزِ روز گاهی از این می‌گویند که قولهایشان را فراموش نکرده اند هم با این عدم اجازه قاعدتاً دریافته‌اند که بهتر است در زمینه سران فتنه سکوت کنند و کار را به کاردانش بسپارند...
پایگاه خبری انصارحزب الله: حقیقت اینست که همه می دانیم فتنه بزرگ سال ۸۸ که به مثابه یک بیماری به جان کشور ریشه انداخت و البته به سختی هم درمان شد؛ سه ضلع اصلی در داخل کشور داشت.

سه ضلعی که پس از اتفاقات سال ۸۸ و برافتادن تشت رسوایی فتنه گران و هم‌پیاله‌های آنها، دو نفرشان با حکم شورایعالی امنیت ملی در حصر خانگی قرار گرفتند اما یک نفرشان به دلایلی آزاد ماند.

هم او که در سال ۸۸ اغتشاشگران را در صحبتهای رسمی‌اش به «مقاومت» فرا می خواند و حامی اصلی کاندیدای مدعی تقلب و پیروزی محسوب می شد اما مدتی بعد با خوابیدن غبارها و مشخص شدن دروغ بزرگ اصلاح طلبان به مردم مبنی بر بروز تقلب در انتخابات، تلاشی بطئی و زیرپوستی را برای بازگشت بی هزینه به بدنه نظام آغاز کرد اما هیچگاه به مقصود خود نرسید.

تازه ترین تلاش این فرد نیز امضای نامه مجمع روحانیون به رهبر انقلاب با محتوای آرزوی سلامتی برای ایشان بود.

نامه ای که اگرچه اصلاح طلبان پروپاگاندای به زعم خود بزرگی! را برای آن به راه انداختند و جدای از آنکه تلاش کردند فرد مزبور را به صورت گسترده به تیتر یک رسانه های خود راه بدهند؛ اینطور فرض کردند که در حال بیان عضویت ساختاری وی در بدنه نظام هستند؛ اما پشت پرده ماجرا شاید بر زبان محمدعلی ابطحی، مشاور دولت اصلاحات جاری شد که به خبرنگاران گفته است این فرد قصد داشت به ملاقات رهبری در بیمارستان برود اما این اجازه به وی داده نشد و حتی برنامه ریزی برای همراهی وی با کسانی مثل آقای هاشمی و یا حسن خمینی نیز موجب می شد آنها هم نتوانند برای عیادت از رهبری مجوز بگیرند. لذا کار به امضای یک نامه کشید.

حقایقی که بیشتر از نامه دیده شدند

دقیقاً مشخص نیست طرح ارسال نامه برای مقام معظم رهبری از سوی مجمع روحانیون (که نقش بی بدیلی را در فتنه سال ۸۸ ایفا کرد) و امضای این نامه از سوی فرد اشاره شده را چه کسی یا چه شورایی تصویب کرده است؟!

اما هرچه بود این نامه به جای دسترسی به هدف اصلی خود که به رخ کشیدن عضویت فرد اشاره شده در ساختار نظام و عادی سازی فعالیتهای وی بود؛ این دو سؤال واضح را در ذهن همه ایجاد کرد که اولاً آیا برائت جویی از فتنه سال ۸۸ و ابراز اِنابه از آن رفتارهای براندازانه تا این حد ثقیل و آن ادعاهای غلط تا این اندازه مقدس‌اند که رئیس دولت اصلاحات برای بازگشت به ساختار نظام که در عیادت وی از رهبری تجلی می‌یافت؛ حاضر به دست برداشتن از آنها نیست و ثانیاً او چه کرده و گناه وی تا چه اندازه بزرگ است که همه بر وی برای عیادت مقدّم داشته شده‌اند؟!

دو سؤالی که حامیان فرد اشاره شده و رسانه های همراهش را با چالشهای سختی مواجه کرده است.

در هوشمندی یک «عدم اجازه»

و نکته آن نامه و آن عدم اجازه ملاقات را باید در هوشمندی «عدم اجازه» جستجو کرد.
فی الواقع همه آنهایی که طرفدار تئوری‌های مضحکی مثل «فتنه تمام شد و رفت»، «سران فتنه فکّ حصر شوند» و «باید به دنبال آشتی ملی باشیم» بودند، در این قضیه (عدم اجازه به فرد اشاره شده برای عیادت از رهبری نظام و نامه نگاری مأیوسانه ای که البته عدم توبه اش از فتنه سال ۸۸ را به رخ می کشید) حتماً به وضوح دریافته اند که کار از این حرفهای محفلی بی ریشه بیرون است و «فتنه» خط قرمزی است که الّا و لابد باید رعایت شود. همچنین کسانی که در شعارهای انتخاباتی خود بحث فکّ حصر را مطرح کردند و امروزِ روز گاهی از این می‌گویند که قولهایشان را فراموش نکرده اند هم با این عدم اجازه قاعدتاً دریافته‌اند که بهتر است در زمینه سران فتنه سکوت کنند و کار را به کاردانش بسپارند.

از سوی دیگر قضیه فقط نقش وی در فتنه سال ۸۸ نیست و کسی اگر فکر کرده است که این شخص از ۸ ماه پس از انتخابات سال ۸۸ که غبار فتنه کم کم فرو نشست؛ به گوشه ای خزیده سخت در اشتباه است.

وی از سال ۸۸ تا این لحظه هرگز بیکار ننشسته و منهای اینکه در سویدای خود به اشتباهات بزرگش در سال ۸۸ معترف هست یا خیر؛ همچنان حرفهایی می زند که ضمن تأیید محتوایی مدعاهای غلط سال ۸۸، خبر از رفتارهای براندازانه‌ای می‌دهد که همچنان در ژن او و اصلاحات یافت می‌شوند.

برای مثال وی به تازگی و در دیدار با جمعی از دانشجویان اصلاح طلب سخنانی را بر زبان راند که در حاشیه اخبار مهم روزهای اخیر کمتر دیده شدند.

حرفهایی که خوانش دوباره آنها شاید سرّ عدم اجازه به «آقای محوری اصلاحات»! برای عیادت از رهبری را بیشتر مکشوف کند و این حقیقت بیشتر عیان شود که انگیزه عدم اجازه، فقط فتنه سال ۸۸ نیست.

برای مثال وی در این دیدار تکلیف «توبه» خود و همقطارانش را اینطور مشخص می کند که «ما اهل تعامل با حکومتیم اما تعامل به معنی توبه و دست برداشتن از هویت خود نیست»!

و اینکه رئیس دولت اصلاحات گزینه «توبه» را مستقیماً مورد اشاره قرار می دهد و تأکید می کند که اهل توبه نیست آیا برای افکار عمومی مشخص نمی کند منظور او را به این معنی که وی حاضر به توبه از حوادث سال ۸۸ نیست؟!

او در ادامه هم این «اهل توبه نبودنش» را مجدداً و اینطور به رخ می‌کشد که «آنچه ما همیشه خواسته‌ایم، انتخابات آزاد بوده است»!

آیا جوینده حقیقتی هست که نداند بحث «انتخابات آزاد» یک پروژه کثیف ضد امنیتی برای به انحراف کشاندن انتخابات سال ۹۲ بود که البته مورد هشدار رهبری نظام نیز قرار گرفت. آیا هنوز هم به این فرد باید متذکر شد که کدام انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی ایران «آزاد»! نبوده است که شما از آزاد نبودن انتخاباتهای بعدی نگرانید؟!

و ایضاً ژن شوم برخی اصلاح طلبان مبنی بر معارضه و مقابله و مخالفت با مفهوم «ولایت مطلقه فقیه» در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی نیز در ادامه اینطور بر زبان فرد مذکور جاری می شود که «یکی از امتیازات قانون اساسی در دوران کنونی حد قائل شدن برای حکومت است»

او در این مورد صریحاً در نقطه مقابل متن و روح قانون اساسی و در مقابل نظرات امام راحل می ایستد.

او که خاطرات نقل شده پیرامون وی مبنی بر مخالفتش با مطلقه بودن ولایت فقیه شهره خاص و عام است؛ اینطور نشان می دهد که همچنان (و شاید تا همیشه) نمی تواند پذیرای متن و روح قانون اساسی کشورمان و نظرات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی باشد و نمی خواهد قبول کند که ولایت امامت امت قید نمی گیرد و این ولایت که روح تکوینی تمام قیودات عقلی عالم در فطرت آن هست؛ مطلقه است چون برگرفته از ولایت خداست. و مگر می شود اینطور فرض کرد که ولایت خدا بر بخشی از زندگی جاری باشد و بر بخش دیگرش نه!

آیا هنوز هم برای عده ای نامکشوف مانده است که چرا رهبر انقلاب به «آقای محوری اصلاحات» اجازه دیدار نمی دهند؟!

و از باب تذکر دوباره اینکه فرد اشاره شده که در آخرین تلاشش، مزوّرانه قصد دارد با یک نامه خود را به ساختار نظام وصّالی کند؛ مگر در گفتگو با ویژه نامه نوروزی نشریه اصلاح طلب اعتماد از این نگفته است که با انقلاب سال ۵۷ از قید استبداد خارجی رهایی یافتیم اما استبداد داخلی همچنان پابرجاست؟!»

و آیا سخت است که بدانیم منظور اصلاح‌طلبان از استبداد داخلی! چیزی غیر از ولایت مطلقه فقیه نیست...؟!

همان که شعارهای ضدیت با آن توسط اغتشاشگران و برخی از اصلاح طلبان در سال ۸۸ به عینه در خیابانها سر داده شد؟!

آری. فرد اشاره شده چیزی جز همین مرام و مسلک نیست و مسلماً برای کسی با چنین افکار معاندانه و براندازانه ای که خود هم تصریح دارد (لااقل تا این لحظه) حاضر به توبه از آنها نیست؛ نه تنها عیادت با رهبر انقلاب که عیادت از هیچ بیماری دیگری در خاک جمهوری اسلامی ایران جایز نیست.

«نامه مزوّرانه» در تحلیل دیگران

نامه‌ی او و همقطارانش واکنش‌های مدلل بی جواب مانده ای را در میان عقلا برانگیخته است.

حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در همین زمینه با نقل خاطره عدم اجازه امام راحل به جلال تهرانی (رئیس شورای سلطنت در دوران پهلوی) برای ملاقات با ایشان در پاریس و ایضاً عدم اجازه امام راحل برای همراهی هاشم صباغیان (عضو مرکزیت نهضت آزادی) برای همراهی با معظم‌له در بدو ورود به کشور در اوان انقلاب؛ می‌نویسد:

«باید از سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ پرسید بعد از آن خیانت بزرگ به اسلام و انقلاب و مردم و نظام که تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار آن موجود و در میدان دید مردم است، چگونه می‌توانید انتظار داشته باشید بدون توبه صریح، اعلام برائت از مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس که بی‌پرده در خدمت آن بوده‌اید و قبل از تحمل مجازات که بی‌تردید برای برخی از فتنه‌گران، بسیار سنگین خواهد بود و... نامه کذایی مورد اعتنای مردم باشد؟! آیا پذیرش سران و عوامل فتنه از سوی مردم به مفهوم و معنای آن نیست که ملت بعد از آنهمه خون دادن‌ها و خون دل خوردن‌ها و فداکاری‌ها و ایثارها در تقابل ۳۵ ساله با آمریکا و متحدانش، امروزه با پادوهای نشان‌دار آمریکا و اسرائیل و انگلیس کنار آمده است؟! و ...»

نامه سرگشاده ۳ تن از جوانان اصولگرا و پرده‌هایی که برافتادند

نامه مجمع روحانیون به رهبر انقلاب همچنین واکنش‌های دیگری را هم برانگیخت از جمله واکنش سه نفر از جوانان اصولگرا که چند سال قبل با این فرد دیدار و انتقاداتی را نسبت به وی مطرح کرده بودند.

آنها پس از نامه مجمع روحانیون، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به فرد اشاره شده با بیان بخشهایی از دیدار خود با وی مبنی بر اینکه وی گفته است به تقلب تأثیرگذار و اردوکشی‌های خیابانی معتقد نبوده است! تأکید کرده‌اند که او در حالی برای رهبر انقلاب آرزوی بهبودی کرده است که رهبر انقلاب بارها در زمینه فتنه اتمام حجت کرده و سؤالاتی را از گردانندگان آن مطرح کرده اند اما هیچیک از این گردانندگان و از جمله خود این فرد بعنوان محور اصلاح‌طلبان، پاسخی به این اتمام حجت‌ها و سؤالات مدلل نداده‌اند.

این جوانان اصولگرا در بخشی از نامه خود خطاب به فرد مذکور نوشته‌اند:
«دعا برای سلامت رهبری انقلاب اقدامی است که بسیاری در داخل و خارج کشور از علما و مقام های سیاسی تا هنرمندان و ورزشکاران و حتی برخی سران کشورها صورت داده اند. از نامه شما هم مانند همین موارد مذکور برداشت خیر می‌کنیم و نمی‌خواهیم آن را عادی سازی بی هزینه رابطه شما با نظام ارزیابی کنیم. لذا تکرار می‌کنیم، از اتمام حجت دردمندانه آنکه شما برایش این روزها طلب سلامتی و شفا کرده اید بیش از یکسال گذشته است، چه می خواهید بکنید؟ ما هنوز هم میان شما و سران داخلی فتنه چون موسوی و کروبی تفاوت قائلیم و معتقد به همراهی عمدی و برنامه ریزی شده شما با جریان ضد انقلاب خارج نشین نیستیم، اما از سرانجام رئیس جمهور اسبق کشورمان و جریانی که او را در عرصه سیاست همراهی می کند به شدت نگرانیم. خیرخواهانه و از سر دلسوزی برای آینده کشور از شما می خواهیم که به این رویه یکی به نعل و یکی به میخ زدن پایان دهید و با این دست رفتارها شیپور بازگشت به دامان نظام را از سرگشاد آن نزنید که ما از باقی ماندن اتهام فتنه و بغی بر شما بیمناکیم.»

به گزارش یالثارات، این نامه‌ها و تحلیل‌ها و طرح بحث «توبه» اگرچه مواضعی به حق و روشن کننده ساحت افکار عمومی است و سکوت اصلاح‌طلبان و فرد اشاره شده که همواره از وی بعنوان «محور اصلاح‌طلبان» یاد می شود نیز در قبال آنها سبب رسوایی بیشترشان می شود اما یک حقیقت ناپیدا نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه «انتظار توبه از اصلاح طلبان و فرد اشاره شده هرگز به جایی نمی‌رسد»

توبه اصلاح‌طلبان از حرکات براندازانه و بویژه از فتنه سال ۸۸ یعنی بازگشتن از بطن و ریشه اصلاح طلبی که چیزی نیست جز تغییر محتوای اصلی قانون اساسی و لیبرالیزه کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

و همگی نیک می‌دانیم که همانطور که خود شخص اشاره شده هم در صحبتهایش اشاره کرده است؛ چنین توبه ای همانطور که از سال ۸۸ (و یا شاید سال ۷۸!) به این سو انجام نشده؛ پس از این هم از سوی اصلاح‌طلبان انجام نخواهد شد و ناممکن خواهد بود.

و این قصه ادامه خواهد داشت تا ذهن یکایک مردم ایران نسبت به محتوا و سرّ حرکتی اصلاح طلبان از محور گرفته تا نیروهای صف و ستاد آنها روشن شود و تشت رسوایی لیبرالهای نامعتقد به ولایت مطلقه فقیه از بام برافتد.

امضای نامه‌ها؛ آخرین پازل یک تقلّای ناموفق چند ساله

همچنین بر اساس اطلاعات خبرنگار یالثارات، فرد اشاره شده، از سال ۸۸ به این سو و پس از آنکه مشخص شد فتنه و فتنه گران توانایی براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را ندارند؛ حتی یک لحظه هم برای بازگشت بی هزینه به بدنه نظام (که صد البته نخستین نتیجه شوم آن اثبات صحت دروغهای سال ۸۸ اصلاح طلبان! است) از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.

وی که می داند تلاش های بی نتیجه وی برای دیدار با رهبری نظام به جایی نمی رسد؛ تاکنون چندین مرتبه تلاش کرده است حتی با تنی چند از اعضای دفتر رهبر انقلاب هم که شده دیدار داشته باشد اما از سوی آنها نیز این اجازه به وی داده نشده است.

حقیقت این است که همه راه‌های پیش روی این فرد اعم از سیاست نعل و میخ، قدرت براندازی فتنه گران، امید به لیبرالیزه شدن افکار مردم ایران، امید به قدرت یافتن آمریکا و ... بسته شده و فقط یک راه مانده.

راهی که حتی «مهدی هاشمی» معدوم هم در لحظات آخر تصمیم گرفت با اعترافاتش در مسیر آن قرار گیرد و خوش عاقبت شود. راه توبه!

راهی که البته خاتمی لااقل تا این لحظه اعلام کرده است پای در آن نمی‌گذارد.



منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :